سال نو و معرکه گیری
سلام باز سال نو اومده اما ببینید فقر چه کارهایی که نمی کنه ==>
تصاویر زیر معرکه گیر سنگدلی را در جنوب تهران نشان میدهد که مدعی است این پسر کمر بسته ابوالفضل است ( در حالیکه این پسر بچه خردسال به مبلغ ناچیزی از خانواده فقیرش اجاره !! شده است )
لحظاتی بعد ماشین از روی دستان ظریف و شکننده کودک خردسال رد شد و همانطور که در انتهای عکسها مشاهده میکنید گریه و فریاد وی که ناشی از درد این عمل وحشیانه و فقر بود برخاست. مردمِ بیکار و خسته از یکنواختی درد آور زندگی ته جیب خود را دستی میزنند تا اگر پول خردی داشته باشند به این کودگ "کمر بسته ابوالفضل " صدقه ای بدهند.
بچه ها نظر یادتون نره
ساله نو
سلام دوستان ؟!!!!!!!!!!!!!
پیشاپیش فرا رسیدن عید سعید سال ۱۳۸۴ به همه تبریک می گم .....
امسال هم گذشت با تمام خوبی ها و بدیهاش با تمام خاطره های خوب و بد امیدوارم امسال بهتر سالهای قبل به شما خوش بگذره اما ..... دروس امنیتی عید
منبعش لینکو دادم کمیل
۱- وقتی مهمانی مروید کسی را منزل نگذارید (زیرا هنگامی که شما تک میزنید اگر کسی منزل بماند )ممکن است پاتک بخورید
۲- ۵ ساعت قبل از رفتن به مهمانی هیچ چیز نخورید زیرا آنجا کم می آورید و نمی توانید به اندازه مورد نیاز شکمتان رااز عزا در بیاورید
۳- حتما برنامه را جوری تنظیم کنید که نیم ساعت به ناهار (در هنگام ظهر)یا نیم ساعت به شام به محل برسید تا خانم خانواده بتواند استراحتی داشته باشد
۴- سعی کنید که همیشه دوستان و فامیل بدانند که شما منزل نیستید تا به فکر حمله نیافتاند
۵- اگر جایی رفتید و آنها قرار گذاشتند که فلان روز به منزل شما بیایند سعی کنید حد المقدور میوه و شیرینی و آجیل مهمانی را از همانجا با خود بیاورید.البته یواشکی...............
عید آمد و ما لختیم هی به بابا گفتیم بابا گفت :...............................
راستی من عیدی می خوام باید کی رو ببینم شما نشون بدید من ازش می گیرم
تا بعد..
دیوار
فریدون کجایی که یادت بخیر
گفتی بمون ، با من بمون
گفتم می مونم
گفتی با دلتنگی بخون
گفتم می خونم
گفتم که مستو عاشقم ، دیوونه تو
هر شبم خرابم ، گوشه میخونه تو
گفتی ببندم عهد و با یاد تو ، بستم
تاج غرورم را زیر پات شکستم
گفتی که باید عاشق و دیوونه باشم
چون اتاقی در شب می کشه می خونه باشم
گفتی که باید خاطرم شرطه تو باشه
راه خیال خسته ام خط تو باشه
گفتی بر یاسه تنت پیرهن بدوزم
چون شاپرک باشم که از عطرت بسوزم
گفتی که دستامو بگیر
گفتم می گیرم
گفتی که از عشقم بمیر
گفتم می میرم
***
چرا با این که می دونم خطا کرده
هنوز دلگرم امیدم که برگرده
گفتم و گریه کردم و پای تو ساختم
این دل سر به راه را آسون به تو باختم
از این ور دنیا تا اون ور دنیا راه زیادیه
تو راه زیاد زندگی نمیشه رفت بدون اینکه استراحت کرد
زیر تیغ آفتاب سوزان یه سایه لازمه
یه پناهگاه
هم بهش تکیه بدی هم زیر سایش آروم بگیری
من اسمشو میذارم دیوار
میخوام یه دیوار باشم
دیواری که سایه سفیدی داشته باشه
دیواری که بشه روی اون حرفای خوب نوشت
می خوام یه دیوار داشته باشم
دیواری که سرش تو آسمونا باشه
دیواری که بشه ازش بالا رفت و به اوج انسانیت رسید
توی دنیای در و دیوار ، بی دیواری بی ارزشیه
ای غریبه
بیا دیوار هم باشیم
ولی هیچ وقت رو سر هم خراب نشیم